من از آینده برگشتم به روز اولین دیدار
به طعم اولین گریه به ترس اولین سیگار
منو اسم تو برگردوند به عطر اولین نامه
به همسایگیمون با هم به کوچهای که دنیامه
دوتا تیلهی تو چشمات منو از درس و مشق انداخت
یه کوچه کل تابستون واسه تو بادبادک میساخت
من عکس تورو میبردم به جشن نیمکت آخر
منو خرداد میترسوند منو میکشت شهریور
به جای مدرسه رفتن تورو تا مدرست بردم
نگاه تو قبولم کرد اگه تجدید آوردم
تو عشق اولم بودی با تو دیوونگی کردم
تو که رفتی از این کوچه با عشقت زندگی کردم
دوتا تیلهی تو چشمات منو از درس و مشق انداخت
یه کوچه کل تابستون واسه تو بادبادک میساخت
من عکس تورو میبردم به جشن نیمکت آخر
منو خرداد میترسوند منو میکشت شهریور